میشه دستاتو ببوسم شعر تازه ای بخون؟

میشه تا همیشه ای گل توی قلب تو بمونم؟

میشه مهربونیاتو پشت ابرا جا نذاری؟

اگه تو بگی میفهمم که هنوزم دوسم داری

میشه مهتاب نگاهت واسه آسمون من شه؟

میشه چشمای قشنگت مال من باشه همیشه؟

میشه سر بذارم آروم روی شونه نجیبت؟

یا میشه که تا ابد من بمونم تو دنیا پیشت؟

میشه چشماتو ببندی رو تموم اهل دنیا؟

میشه تو مال خودم شی،چه تو بیداری چه رویا؟

میشه تا بهم بگی تو که فقط مال من هستی؟

تو طلسم قلبمو باز با چشات زدی شکستی

چشماتو ببند دوباره که همه اینا تو خوابه

واقعی نیستش میدونی؟عکس خورشید روی آبه

با تو حرف زدن دوباره همه تو خوابو خیاله

تو رو داشتن دیگه حتی توی رویا هم محاله

 

شعر از پرمین...



تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:پرمین,محمودنژاد,, | 20:19 | نویسنده : پرمین |
دوستش دارم بی آنکه لحظه ای اورا دیده باشم... وقتی به او گفتم که مگر میشود بی آنکه کسی را دید عاشق شد او گفت:مگر روشن دلها عاشق نمیشوند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:, | 13:58 | نویسنده : پرمین |
قرآن !من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن !من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکند که ترابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ... قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم

تاريخ : دو شنبه 10 تير 1392برچسب:شریعتی,دکتر,جراح مغز و اعصاب,دهنت سرویس,شرمنده, | 22:58 | نویسنده : پرمین |
http://uploadtak.com/images/c1512_4v5uvyvza2mbw91x9j3.jpg خودتون برید ببینید!

تاريخ : شنبه 8 تير 1392برچسب:, | 8:49 | نویسنده : پرمین |
تو دیگه داری می‌ری ، این اختتام رویاست این آخرین سکانسِ فیلمِ کازابلانکاست من همفری بوگارتم ، مغرور و بی‌تبسم تو اون زنی که می‌ره با مردِ نقش دوم بارون بباره یا نه ، صحنه دراماتیکه تصویرت از تو چشمام می‌ریزه چیکه چیکه دوربین یواش یواش از تو صحنه می‌ره بیرون من می‌مونم با سایه‌م، من می‌مونم با بارون این اشکا مصنوعی نیست ، تو دیگه داری می‌ری داری چشاتو از من، از نقشِ من می‌گیری راهی نمونده باقی، فیلم‌نامه اینو می‌گه من و یه جای خالی، تو و یه مردِ دیگه از وقتی که نگاهت از تو نگاهم رد شد این فیلم عاشقانه ، یه فیلمِ مستند شد بازی دیگه یادم رفت ، نقشم خودِ خودم بود نقش کسی که چشماش لبریزِ عشق و غم بود اسکارُ من می‌گیرم ، اما چه فرقی داره نقش سیاهی لشکر ، با یه ابرستاره وقتی تو رو ندارم، وقتی تو دورِ دوری وقتی باید بسازم با حسرت و صبوری این فیلم موندگاره ، گیشه‌ها قبضه می‌شن اما بازم من بی تو ، اما بازم تو بی من تو دیگه داری می‌ری ، این آخرین پلانه تیتراژ میاد و آهنگ ، همراه این ترانه یغما گلرویی

تاريخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:, | 12:36 | نویسنده : پرمین |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
  • یکتا گستر
  • خرید بک لینک